
اسلام آباد: به گزارش راز نیوز| خبرگزاری «pewpakistan» در گزارش تحلیلی تازهای، که نسخهای خلاصهشده از یک بررسی عمیقتر درباره «بازی بلندمدت قطر با طالبان» است، به بررسی نقش دوحه در مناسبات افغانستان طی پانزده سال گذشته و پیامدهای آن برای پاکستان پرداخته است.
بر اساس این گزارش، زمانیکه پاکستان و طالبان افغانستان در 19 اکتبر 2025 در دوحه بر سر یک آتشبس توافق کردند، قطر در کنار ترکیه نقشی محوری در میانجیگری ایفا کرد؛ توافقی که برای مدت کوتاهی شدیدترین تنشهای مرزی میان دو کشور پس از رویکارآمدن طالبان در سال 2021 را متوقف ساخت.
اما بهسرعت، حواشی دیپلماتیک تصویر این موفقیت را مخدوش کرد.
وزارت خارجه قطر ابتدا ابراز امیدواری کرده بود که تنشها «در مرز میان دو کشور برادر» کاهش یابد. چند ساعت بعد، این عبارت بنا بر گزارشها بهدلیل اعتراض طالبان حذف شد و با تعبیری خنثیتر یعنی «میان دو کشور» جایگزین گردید. طالبان خط دیورند را بهعنوان مرز بینالمللی به رسمیت نمیشناسد و تغییر عبارت از سوی قطر، نوعی همسویی با این نگرش تلقی شد.
به فاصله کوتاهی، شبکه الجزیره—رسانه تحت حمایت دولت قطر—نقشههایی منتشر کرد که در آن کل منطقه مورد مناقشه جامو و کشمیر، بهصورت یکپارچه بخشی از هند نشان داده شده بود. در یک برنامه تلویزیونی مرتبط با تنشهای پاکستان و افغانستان نیز دو مهمان افغان و یک کارشناس غربی حضور داشتند، اما هیچ صدای پاکستانیای در ترکیب مهمانان نبود. این موارد در پاکستان پرسش مهمی را تشدید کرد: «قطر دقیقاً چه بازیای را با طالبان پیش میبرد و هزینه آن را چه کسی میپردازد؟»
پانزده سال رابطهسازی قطر با طالبان
بر پایه گزارش، پیوندهای دوحه با طالبان به اواخر دهه 2000 بازمیگردد. با افزایش تلاشهای آمریکا برای تماس با طالبان، قطر پیشنهاد میزبانی ارائه کرد. در سال 2013 و به درخواست واشنگتن، طالبان در دوحه دفتر سیاسی تأسیس کردند؛ اقدامی بیسابقه که در آن زمان موجب قرارگرفتن بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در خاورمیانه و نشانی دیپلماتیک طالبان، در یک کشور کوچک، در کنار هم بود.
این اقدام از همان ابتدا بحثبرانگیز شد. طالبان پرچم خود را برافراشتند و دفتر دوحه را «سفارت امارت اسلامی» معرفی کردند؛ موضوعی که با اعتراض صریح حامد کرزئی، رئیسجمهور وقت افغانستان، مواجه شد و به کاهش علنیسازی دفتر انجامید، هرچند هیئت طالبان همچنان تحت میزبانی قطر باقی ماند.
دوحه خیلی زود به مرکز خارجی طالبان بدل شد. در سال 2014، قطر آزادی پنج عضو ارشد طالبان از گوانتانامو در برابر یک سرباز آمریکایی را میانجیگری کرد و این افراد را در خاک خود اسکان داد. گزارشها نشان میداد سران طالبان در ویلاهای لوکس و خودروهای تشریفاتی تردد میکردند؛ وضعیتی که منتقدان آن را «پذیرایی پنجستاره» و مشروعیتبخشی بدون گرفتن امتیاز واقعی توصیف کردند.
پافشاری قطر بر رویکرد خود، در سال 2020 و با امضای «توافق دوحه» میان آمریکا و طالبان، به ثمر سیاسی چشمگیری رسید. دوحه توانست توافقی را که واشنگتن بهشدت به آن نیاز داشت، میزبانی و مدیریت کند.
میانجیگری یا پیگیری دستورکار مستقل؟
طبق این گزارش، سیاست قطر در قبال طالبان بخشی از الگوی کلانتر این کشور در دهه گذشته است؛ الگویی که در آن دوحه تلاش کرده از سایه عربستان خارج شود و خود را بهعنوان میانجی منطقهای معرفی کند. میزبانی طالبان به قطر این امکان را داد که جایگاهی مستقل از ریاض و ابوظبی پیدا کند و روابط خود با بازیگران اسلامگرایی را که سایر کشورها از آن اجتناب میکردند، گسترش دهد.
نویسنده گزارش توضیح میدهد که این روند دارای منافع شخصی برای دوحه نیز بود:
• نزدیکی طالبان و غرب در خاک قطر، اهرم فشاری ارزشمند برای دوحه در برابر پایتختهای غربی ایجاد کرد.
• این رویکرد نفوذ قطر را در جنوب آسیا افزایش داد، منطقهای که پیش از این میدان رقابت امارات و عربستان بود.
• در بحران 2017 خلیج فارس، ریاض و ابوظبی قطر را به حمایت از طالبان و اخوانالمسلمین متهم کردند، اما دوحه مسیر خود را ادامه داد.
بر اساس گزارش، منتقدان معتقدند قطر طالبان را بدون ضمانتهای واقعی مشروعیتبخشی کرده است؛ چراکه پس از سقوط کابل در 2021، طالبان نه دولت فراگیر تشکیل دادند، نه حقوق زنان را بازگرداندند و نه پیوند خود با شبکههای جهادی را قطع کردند. با اینهمه، قطر رابطهاش را با طالبان حفظ کرد و خود را کانال ارتباطی جهان غرب با حکومت جدید طالبان معرفی نمود.
فروپاشی توافق دوحه
نویسنده یادآور میشود که شکست توافق 2020 بهخوبی محدودیتهای نفوذ قطر را نشان داد. گفتوگوهای بینافغان پس از مدت کوتاهی عملاً متوقف شد و طالبان با راهبرد نظامی کابل را در 2021 تصرف کردند. پاکستان اگرچه ابتدا از پایان «اشغال آمریکا» استقبال کرد، اما خیلی زود با تهدید روزافزون TTP از خاک افغانستان مواجه شد؛ موضوعی که دوحه هیچ فشار عینی برای مهار آن اعمال نکرد.
آتشبس ۲۰۲۵ و سیگنالهای الجزیره
در بحران مرزی 2025، حملات هوایی پاکستان به مخفیگاههای TTP و واکنش متقابل طالبان موجب تلفات سنگین شد. قطر و ترکیه بلافاصله وارد عمل شده و آتشبس 19 اکتبر را میانجیگری کردند. اما تغییر سریع عبارت «در مرز» از بیانیه قطر و نیز بیعملی دوحه در یادآوری تعهدات کابل، از نگاه منتقدان پاکستانی، نشانه تداوم روندی مشابه «پس از 2020» بود.
پخش نقشه کامل کشمیر بهعنوان خاک هند از سوی الجزیره و کنارگذاشتن صدای پاکستانی از پنل گفتوگو، این برداشت را تشدید کرد که رسانه قطری در برخی موارد بیش از حد با حساسیتهای هند و طالبان همسو است.
محاسبات منطقهای قطر و گزینههای پاکستان
این گزارش در پایان تحلیل میکند که رفتار قطر باید در بستر روابط متغیر این کشور با پاکستان، هند، عربستان و امارات فهمیده شود.
• قطر به نیروی کار و واردات LNG پاکستان نیاز دارد، اما اسلامآباد غالباً متمایل به ریاض و ابوظبی است.
• در مقابل، روابط قطر با هند در انرژی و سرمایهگذاری بهطور بیسابقهای تقویت شده است.
• عربستان و امارات علیرغم ارتباط با طالبان، نفوذ پاکستان بر کابل را بیشتر از قطر قابل اعتماد میدانند.
در نتیجه، قطر و پاکستان عملاً رقبای نفوذ در میان طالبان هستند: پاکستان میراث تاریخی و ایدئولوژیک دارد و قطر دسترسی بینالمللی، توان مالی و شبکههای متنوع.
بهنوشته «pewpakistan»، استراتژی قطر «عمدتاً مبتنی بر منافع خود» است؛ دوحه میخواهد در پرونده افغانستان «میانجی اجتنابناپذیر» باقی بماند—حتی اگر این نقش همیشه منطبق با نگرانیهای امنیتی پاکستان نباشد.
در نهایت، این گزارش توصیه میکند پاکستان تکیهگاه امنیتی خود را «هیچگاه به یک میانجی واحد واگذار نکند» و ضمن استفاده مقطعی از مسیرهای قطر، ابزار دیپلماتیک و امنیتی مستقل خود را تقویت کرده و از نفوذ چین و ایران نیز بهره گیرد تا موضوع پناهگاههای TTP زیر سایه روایتهای دوحه پنهان نماند.