خبر فوری

 
قتل مولانا خان‌زیب زنگ خطری برای تکرار سناریوی آشوب و بی‌ثباتی در کمربند قبایلی پاکستان
کد خبر :1068780816

13:17 1404/04/23


برچسب ها : TTP, تحریک طالبان پاکستان, ترور, تروریست, تروریسم, داعش, فاتا, قتل های هدفمند, مناطق قبایلی,

رسانه «خیبر کرونیکلز» در گزارشی تفصیلی تأکید کرد که مناطق قبایلی (سابق) پاکستان بار دیگر در محاصره ترور، خیانت و سکوت قرار گرفته‌اند و ترور مولانا خان‌زیب نماد یک شکست ملی و اخلاقی است که بخشی از طراحی بزرگ‌تر برای بی‌ثبات‌سازی کشور به نظر می‌رسد.



خیبر پختون خوا: به گزارش راز نیوز| مناطق قبایلی پاکستان بار دیگر نه تنها از لوله تفنگ، بلکه از خیانت، رهاشدگی و سکوت در محاصره‌اند. چرخه وحشت بازگشته است و الگوی آن آشناست: نخست، نیروهای امنیتی در کمین گرفتار می‌شوند؛ سپس حملات به مقامات نهادهای امنیتی آغاز می‌شود؛ و در نهایت، صدای کسانی که خواهان صلح‌اند، خاموش می‌شود؛ که تازه‌ترین نمونه آن شهادت مولانا خان‌زیب، رهبر حزب ملی مردمی (ANP) در باجور است.

این تنها یک ضعف امنیتی نیست، بلکه شکستی عمیق‌تر در سطح ملی و اخلاقی و شاید بخشی از یک طرح بزرگ‌تر باشد.

باجور، که زمانی پایگاه طالبان بود، اکنون به مرکز فعالیت داعش تبدیل شده است. بنا بر گزارش منابع اطلاعاتی محلی، حدود 90 درصد از شبه‌نظامیان پیشین تحریک طالبان پاکستان (TTP) در این منطقه، اکنون به دستورکار رادیکال‌تر و فراملیتی داعش پیوسته‌اند. این تغییر، نه ایدئولوژیکی، بلکه راهبردی می‌باشد؛ نشانه‌ای از آغاز مرحله جدیدی از خشونت که سازمان‌یافته‌تر، بی‌رحمانه‌تر و متصل به شبکه‌های جهانی است.

این هم‌راستایی افراطی، همزمان با افزایش تکان‌دهنده ترورهای هدفمند رخ داده است. شهادت مولانا خان‌زیب، رهبر با نفوذ ANP و عالم دینی برجسته، نماد روندی خطرناک است؛ مدافعان صلح در کمربند قبایلی بی‌پروا از میان برداشته می‌شوند.

مولانا خان‌زیب فقط یک سیاستمدار نبود. او پل ارتباطی میان جوامع، مدافع سرسخت عدم خشونت و عدالت‌خواهی بود. مطالبه پیگیر او برای حقوق سیاسی و قانون اساسی مردم قبایل، تهدیدی برای آنانی بود که در هرج و مرج سود می‌برند. ترور او در باجور حلقه‌ای از همان زنجیره خشونت است که پیش‌تر جان دستیاران کمیسرها، نیروهای مرزی و علمای میانه‌رو را در سراسر منطقه گرفته بود.

این حملات منفرد نیستند. هدفمند، حساب‌شده و عمیقاً سیاسی‌اند. چرا کسانی که حرف از صلح می‌زنند، به‌طور هدف‌مند حذف می‌شوند؟ چون برخی نیروهایی داخلی و خارجی می‌خواهند کمربند قبایلی در هرج‌ومرج دائم بماند. چون در بی‌قانونی، منافع خاص پررونق می‌شود. چون یک منطقه قبایلی آرام، پایه‌های کسانی را تهدید می‌کند که در بی‌ثباتی، روایت، منابع و ژئوپلیتیک را کنترل می‌کنند.

قتل‌عام اخیر در بلوچستان، که در آن اتوبوس‌های مسافربری از کویته به پنجاب متوقف شده و مسافران پنجابی اعدام شدند، ابعاد قومی و فرقه‌ای این موج جدید ترور را برجسته می‌کند. این فقط یک حمله تروریستی نبود، بلکه اقدامی برای پاکسازی قومی بود و به طرحی شوم‌تر برای تقسیم پاکستان بر اساس خطوط قومی اشاره دارد.

در این زمینه، لاف‌زنی نارندرا مودی نخست‌وزیر هند، مبنی بر اینکه «مأموریت سندھو همچنان ادامه دارد» را نمی‌توان نادیده گرفت. این ادعا که این حملات بخشی از یک عملیات مخفیانه برای بی‌ثبات‌سازی پاکستان هستند، با گذشت هر روز، کمتر نظریه توطئه و بیشتر واقعیت به نظر می‌رسد؛ به‌ویژه وقتی که ژنرال سابق افغان، سعادت، که اکنون در آمریکا مستقر است، به‌طور علنی اذعان می‌کند که هند از خاک افغانستان برای حمایت از تروریسم در پاکستان استفاده کرده است.

با این حال، در این میان، مسئولیت داخلی کجاست؟ دولت ایالتی خیبر پختون خوا، که برای سومین دوره متوالی تحت رهبری تحریک انصاف اداره می‌شود، مردم مناطق قبایلی را به‌طور کامل رها کرده است. هنگامی که FATA در سال 2018 با KP ادغام شد، این اتفاق به‌عنوان لحظه‌ای تحول‌آفرین معرفی شد ـ وعده توسعه، دموکراسی و عدالت. اما با گذشت چندین سال‌، نه سیستم پلیسی کارآمدی وجود دارد، نه دستگاه قضایی فعال، و نه سرمایه‌گذاری چشمگیری برای رفاه عمومی. وعده‌های داده شده به مردم قبایل، بر باد رفته است.

به جای ادغام واقعی، مردم رها شده‌اند. خلأ ناشی از نبود مدیریت، توسط شبه‌نظامیان، کارتل‌های مواد مخدر، قاچاقچیان و عوامل خارجی پر شده است. سرخوردگی عمیق‌تر شده و حس خیانت، ریشه‌دارتر. بسیاری اکنون ادغام مناطق قبایلی را یک اشتباه می‌دانند و صداهایی رو به افزایش است که خواهان لغو اصلاح قانون اساسی و بازگشت به ساختار پیشین هستند.

رهبران ANP همچون مولانا خان‌زیب بارها این خطرات را هشدار داده بودند. آنها به مبارزه قانونی، راه‌حل سیاسی و گفت‌وگوی مردمی اعتقاد داشتند و به همین دلیل، هدف حذف قرار گرفته‌اند.

بی‌هیچ ابهامی باید گفت: ادامه ترور رهبران ANP و فعالان صلح‌طلب، فقط یک تراژدی نیست بلکه یک بحران امنیت ملی است. ANP  تنها نیروی سیاسی است که به‌طور مستمر و شجاعانه در برابر تروریسم و افراط‌گرایی ایستاده است و بهای سنگینی پرداخته، اما صدایش همچنان توسط دولت و رسانه‌های جریان اصلی خاموش می‌شود.

اگر پاکستان می‌خواهد از این جنگ ترکیبی ـ جنگی که با بمب، ایدئولوژی و خیانت به پیش می‌رود ـ جان سالم به در ببرد، باید اقتدار خود را در مناطق قبایلی بازگرداند، به وعده‌هایش عمل کند و از کسانی که برای صلح سخن می‌گویند محافظت کند. زیرا آنانی که صدای صلح را خاموش می‌کنند، دشمنان یک حزب یا یک منطقه نیستند، آنها دشمنان پاکستان‌اند.

ارسال نظر

 
1