خبر فوری

 
 
شیعیان پاکستان همواره در آماج حملات تروریست های رسمی
کد خبر :2090813784

15:52 1399/10/17


برچسب ها : تروریست, تروریسم, حمله, سپاه صحابه, شیعه, شیعیان پاکستان, شیعیان هزاره, لشکر جنگوی,

اشرف سراج گلتری و شاهد عباس هادی از روزنامه نگاران و تحلیل گرهای پاکستان در یادداشت های خود در خصوص اقدام تروریستی مچ و شهادت 13 تن از شیعیان، به افشاگری هایی دست زده و گفتند که عناصر تروریستی چون لشکر جنگوی، طالبان، القاعده و سپاه صحابه از تروریست های رسمی و تحت حمایت های رسمی هستند که محب وطن نیز خوانده می شوند.


اسلام آباد: به گزارش راز نیوز| اشرف سراج گلتری از روزنامه نگاران و تحلیلگران پاکستانی در یادداشت خود که به حادثه تروریستی داعش در منطقه مچ از توابع بولان ایالت بلوچستان پرداخته است، سخن خود را اینگونه آغاز کرد که سازمان های امنیتی پاکستان جزو برترین ها هستند و از جهت توانایی های حرفه ای حریف ندارند، و علاوه بر خارج از مرزها، در پاکستان نیز طرفداران زیادی دارند. وی نوشت: اما نوشتن حملات تروریستی علیه جامعه هزاره در حساب مهاجمان ناشناس آن هم به صورت دائمی جای تامل دارد، نمی توان قبول کرد که سازمان های داخلی اینقدر بی توجه باشند که عناصر تروریستی وارد کشور شده، عملیات خود را انجام داده و به راحتی بتوانند فرار کنند. درصورتی که این فرار را با فرار احسان الله احسان (سخنگوی اسبق تحریک طالبان پاکستان که مدعی شده بود با گرفتن تاکسی اینترنی از درب پشتی از منزل تحت نظر ارتش فرار کرده است.) مقایسه کرد، می توان به نتایجی رسید. این نیز فاجعه است که عناصر تروریستی یا شبکه های تروریستی که درچنین عملیات هایی (علیه شیعیان) نقش داشته اند تاکنون دستگیر نشده اند، اما یک نکته تضمینی است که اینها تروریست های محب وطن هستند برای همین فعالیت های آنان موجب بی ثباتی کشور نیست! هیچکس به فکر اسم پاکستان در فهرست خاکستری نیز نیست، تروریست های محب وطن با اسامی مختلف به روند فعالیت های خود ادامه می دهند و بعد از عملیات به صورت مطمئن (بدون ترس از دستگیری و نیروهای امنیتی) به راحتی متواری می شوند. درصورتی که اگر توسط یک افسر با ایمان دستگیر نیز شوند، پشت میله های زندان نیز مطمئن هستند که چیزی نمی شود، زیرا تسهیل کنندگان آنها همه جا هستند. هرکس که افراط گرایی در کشور راه اندازد، علیه سازمان های امنیتی کشور سخنان تهدید آمیز استفاده کند، اختلافات بین مذاهب را شعله ور سازد، به کشتن 85 نفر اعتراف کند، اینجا به آنها جایزه داده می شود. در این کشور هیچگاه به فرزند مقتول تندیسی داده نشده است، زیرا در دستان او اسلحه نیست. اگر یک شهروند معمولی مرتکب اشتباهی شود، علاوه بر فعال شدن تمامی نهاد ها و سازمان ها، مجازات او نیز اعلام می شود، اما قاتلان جامعه هزاره شیعه از این مولفه مستثنی هستند. به هر حال، جائیکه تمامی اداره های قضایی، امنیتی و دولتی در یک مسیر باشند، تروریست ها را سرمایه خود بدانند و به درنده ترین افراد عنوان مجاهدین اسلام داده شود، آنجا با تحصن به همراه اجساد امنیت و صلح اجرایی نمی شود.

همچنین شاهد عباس هادی از دیگر تحلیلگر های پاکستانی که در رابطه با این موضوع دست به قلم شده است، گفت: تاکنون بیش از 15 هزار شیعه پاکستانی در آتش تروریسم سوخته اند. در سرزمین پاکستان به صورت منظمی بذر تروریسم فرقه ای به ریاست رسمی دولت/هیئت حاکمه کاشته شده است، قاتلان کرایه ای آماده شدند که نه مردم و نه اداره های پاکستانی از شر آنان در امان نمانده اند. فصل وهابیت و تکفیری در مدارس دینی گسترش خاصی پیدا کرد و خار های نفرت به هر سمتی منتشر شدند. این افراد وهابی و تکفیری ضمن سازماندهی براساس طالبان، القاعده، سپاه صحابه و لشکر جنگوی، به آنها وظیفه اسلام محول شد. این مجاهدان تحت حمایت های رسمی به محض بازگشت از جهاد افغانستان، بازار قتل عام و غارت در داخل کشور را گرم کردند و کشور در آتش جنگ داخلی می سوخت و شیعیان همچنان قربانی باروت می شدند و سازمان ها نیز به خواب عمیقی فرو رفتند. گاهی آنها مردم را درحال نماز در مساجد منفجر کردند و گاهی نیز حسینیه ها را هدف قرار دادند. اما اندکی بعد، این مجاهدین عزیز به محافظان خود (هیئت حاکمه پاکستان و تشکیل دهندگان) حمله کرده و به خطر جدی برای امنیت کشور تبدیل شدند! لشکر جنگوی سال 1999 میلادی در مسیر کاروان نواز شریف (رهبر حزب مسلم لیگ ن و نخست وزیر اسبق) بمب نصب کرد، همچنین امجد فاروقی مغز متفکر حملات علیه ژنرال پرویز مشرف فرمانده اسبق ارتش و رئیس جمهور وقت نیز وابسته به لشکر جنگوی بود. این افراد با زیر پا گذاشتن قانون و شکستن دیوار زندان مرکزی دیره اسماعیل خان، ابتدا شیعیان را شناسایی و سپس آنها را ذبح کرده و زندانیان خود را فراری دادند. چگونه اینها می توانند محب وطن باشند؟

شاهد عباس هادی در ادامه این مقاله خود ضمن ابراز تاسف، نوشت: نمی دانم سازمان های ما را چه چیزی مجبور کرده است که این افراد را ضمن خارج کردن از فهرست برنامه چهارم قانون مبارزه با تروریسم، وارد صحنه سیاست کرده و انتخابات برگزار می کنند؟ چرا سازمان ها فعالیت گروه تروریستی داعش که به دنبال تشکیل دولت وهابی و عربستانی هستند که در آن سخن گفتن در رابطه با اسرائیل به منظور عادی سازی روابط مشکلی ندارد را نمی بینند؟

ارسال نظر

 
1