
واشنگتن: به گزارش راز نیوز | حضور نام پاکستان در نشست خبری مشترک دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو و تمجید ویژه از رهبران اسلامآباد، پرسشهای جدی را درباره مواضع واقعی این کشور در قبال فلسطین به وجود آورده است.
پاکستان سالهاست که خود را حامی سرسخت فلسطینیها معرفی کرده و همواره مخالفت شدید خود را با اسرائیل ابراز داشته است. اما اکنون، قرار گرفتن نام این کشور در کنار واشنگتن و تلآویو و توصیف رهبرانش بهعنوان «شریکان فوقالعاده» توسط ترامپ، تناقضی آشکار با شعارهای دیرینه اسلامآباد را نشان میدهد.
در حالی که دهها هزار فلسطینی در جنگ غزه جان باختهاند و بحران انسانی بیسابقهای جریان دارد، حمایت آشکار پاکستان از طرحی که با محوریت ترامپ و نتانیاهو شکل گرفته، میتواند نشانهای از تغییر اولویتهای سیاست خارجی این کشور تلقی شود.
زمانی که دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده، در معرفی طرح 20 مادهای صلح غزه نام پاکستان را در کنار اسرائیل و برخی دولتهای عربی برجسته کرد و از نخستوزیر شهباز شریف و فرمانده ارتش فیلد مارشال عاصم منیر تمجید نمود، فضای داخلی پاکستان با موجی از انتقادها و اعتراضهای بیسابقه روبهرو شد.
ترامپ در نشست خبری مشترک با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، از حمایت اسلامآباد از این طرح به عنوان «پیشرفتی تاریخی» یاد کرد و آن را پشتوانهای مهم از سوی دنیای اسلام دانست. این تمجید در حالی صورت گرفت که پاکستان طی دههها خود را مدافع سرسخت آرمان فلسطین معرفی کرده و همواره دشمنی خود با اسرائیل را علنی کرده است.
انتقادهای داخلی از شهباز شریف
شهباز شریف در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس، با استقبال از طرح ترامپ نوشت که «صلح پایدار میان فلسطینیان و اسرائیل برای ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی منطقه ضروری است» و از «رهبری ترامپ» و تلاشهای فرستاده ویژه او، استیو ویتکوف، تمجید کرد. او همچنین بر ضرورت تحقق «راهحل دو دولتی» تأکید نمود.
اما همین موضعگیری با واکنش تند افکار عمومی مواجه شد. تنها در چند ساعت، موجی از خشم در فضای مجازی پاکستان شکل گرفت. کاربران نخستوزیر را به «خوشخدمتی به واشنگتن»، «دفن کردن موضع دیرینه پاکستان درباره فلسطین» و حتی «اعطای مشروعیت به اسرائیل در قالب یک توییت» متهم کردند.
یکی از کاربران نوشت: «وقتی 70 هزار غیرنظامی در غزه کشته شدهاند، چطور میتوان این سرزمین را غیرمسلح کرد در حالی که اسرائیل همچنان دیوار امنیتی خود را حفظ میکند؟»
دیگری یادآور شد: «مسئولیت ما تنها مذهبی نیست، بلکه اخلاقی و تاریخی است. اگر پاکستان از این طرح حمایت کند، یعنی در کنار نسلکشی و یک دولت اشغالگر ایستاده است.»
کاربری دیگر تأکید کرد: «نه قدرتهای اشغالگر و نه کشورهای خارجی حق ندارند آینده فلسطین را تعیینکنند. فلسطین به آزادی، عدالت و پایان تبعیض نیاز دارد، نه به طرحهای توخالی.»
واکنش چهرههای عمومی و فرهنگی
بسیاری از تحلیلگران، این طرح را نه به سود فلسطینیان بلکه کاملاً در راستای منافع اسرائیل و ترامپ دانستند. منتقدان به بند نهم طرح اشاره کردند که بر اساس آن، غزه تحت مدیریت یک «هیئت بینالمللی صلح» به ریاست شخص ترامپ اداره خواهد شد و حماس از هرگونه نقش حکومتی کنار گذاشته میشود.
بازیگر سرشناس پاکستانی، سکینه سمو، در واکنش به یک پست خبری نوشت: «با رهبری ترامپ؟ هرگز! این طرح آشکارا ظالمانه است.» دیگر کاربران آن را «نام جدید اشغال» و «دام آشکار آمریکا» توصیف کردند.
شکاف میان دولت و ملت
منتقدان داخلی معتقدند که حمایت شهباز شریف از این طرح بیش از آنکه دیپلماسی باشد، نوعی عقبنشینی و عدول از موضع تاریخی پاکستان در قبال فلسطین است. به گفته یکی از کاربران: «صلح بدون عدالت واژهای پوچ است؛ حمایت بیقید و شرط، چیزی جز خیانت نیست.»
پاکستان همواره اعلام کرده بود که تا اعطای کامل حقوق به ملت فلسطین، رژیم صهیونیستی را به رسمیت نخواهد شناخت. اما پست اخیر نخستوزیر برای بسیاری به مثابه یک «چرخش نرم» از این خط قرمز تعبیر شد؛ چرخشی که بهگفته برخی، «تاریخ آن را بهعنوان خیانتی فراموشناشدنی ثبت خواهد کرد.»
تمجید ترامپ و نتانیاهو از رهبران پاکستان، در ظاهر دستاوردی دیپلماتیک برای اسلامآباد جلوه میکند، اما موج شدید انتقادهای داخلی نشان میدهد که این سیاست میتواند ضربهای جدی به مشروعیت تاریخی و جایگاه اخلاقی پاکستان در حمایت از آرمان فلسطین وارد سازد.
پرسش اصلی این است: آیا اسلامآباد در پی کسب منافع کوتاهمدت حاضر است هزینه خدشه به هویت دیرینه خود را بپردازد؟
نام پاکستان در این سناریو بیش از آنکه به عنوان صدای جهان اسلام شنیده شود، به ابزاری برای مشروعیتبخشی به طرحی تبدیل شده است که بسیاری آن را بیشتر به نفع اسرائیل میدانند تا فلسطین. این تغییر، پرسشهای تازهای درباره اعتبار مواضع اسلامآباد و پیامدهای آن در جهان اسلام ایجاد کرده است.